سر آغاز
فاش میگویم و از گفته خود دلشادم......بنده عشقم و از گفته خود دلشادم
طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق..که دراین دامگه حادثه چون افتادم
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود ....آدم آورد دراین دیر خراب آبادم
نیست در لوح دلم جزالف قامت یار
چه کنم حرف دگریادنداد استادم